خوش اومدی سپیدی
بیست ماهگی گندمی با ی برف کوچولو شروع شد،برفی که تو این زمستون نه چندان سرد خیلی منتظرش بودیم،البته این برف شبونه اومد و فرداش نرم نرمک میبارید ولی تا عصر دیگه اثری ازش نموند،ما هم که بی جنبه خودمون و دختر گلی رو حسابی پوشوندیم و رفتیم برف بازی فرشته ی خونه ما دختر آروم و خونسردیه(اینو به دایی یاسینش رفته) و صد البته بغلی،خودش خیلی تنهایی بازی نمیکنه و مامان باید کنارش باشه یا وقتی که باباخونه ست با بابایی بازی کنه،به بابا میگه بدو بدو ولی خودش آروم و یکمی سریعتر از راه رفتن میدوه وقتی مامان داره غذا درست میکنه خانمی باید رو کابینت ها باشه ونظارت داشته باشه به آشپزی مامانی هنوز با پی پی کردنش مشکل داریم،نمیدونم چرا ...
نویسنده :
مامان منیژه و بابا مرتضی
15:56