گندم جونگندم جون، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 2 روز سن داره

گندم طلائی ما

پانزده ماهگی دخترکم

1393/6/24 15:38
233 بازدید
اشتراک گذاری

دخترک دلبندمون داره به سرعت بزرگ میشه و مامتحیر از این همه سرعت،کارهاش خیلی جالبه ودلبرونه ست البته میدونم از نظرهرپدر ومادری فرزندش یه نابغه ست ولی خوبفرشته ی خونه ی ما واقعا نابغه ومهمتر از اون همه چیز ماست

دختر گلی کارهای زیادی انجام میده ولی من هر دفعه یادم میره که بنویسم

قشنگترین کاری که این روزها تو خونه ما مامان و بابا رو به وجد میاره نماز خوندن گندمی ودقتش تو تکرار کردن مو به موی حرکات ما،ی جوری دولا راست میشه و زیر لب پچ پچ میکنه که دهنم وا میمونه،خدایا میدونم نماز خوندن این فرشته کوچولو رو بیشتر قبول داری

و تا بابایی وضو میگیره دخترگلی بدوبدو جانمازو میاره و پهن میکنه برا باباش

اینم سندش

بهش میگم گندمی بورستو بیار موهاتوشونه کنم میره از تو کشوی اسباب بازیهاش بین اون همه خرت وپرت بورسشو میاره و میده دستم و سرشو خم میکنه تا موهاشوشونه کنم البته بعضی وقتهام شونه عروسکشو میارهزبان 

کلمه جدیدی هم که یاد گرفته بیا ست البته این بیا معانی متفاوتی داره،ی موقع یعنی بده ی موقع یعنی بگیر و .....

جای جدیدی هم که اخیرا توسط دخترک فتح شده اینجاست

 

نمیدونم این بچه که در و دیوارو ومبل  و بابا و مامان میره بالا و میاد پایین از این ی وجب جا چرا پایین نمیاد،نق میزنه تا ما بیاریمش پایین،ولی الان داره آموزش میبینه که خودش بیاد پایین چشمک

 

و اسباب بازی مورد علاقه.....

 

اووووف مامانت فدای اون تلفن دست گرفتنت بشه

و روزی چندین بار صدای جیغ ما از ترس افتادنش بلند میشه ودخترک انگار نه انگار 

 

تا جایی که میتونه بالا میره،ایا من حق ندارم بترسم؟

ی روز مشغول کارهای روزمره خونه بودم وسبزی پاک کردن دخترکم داشت تلویزیون نگاه میکرد البته من فکر میکردم داره نگاه میکنه دیدم صداش در نمیاد اومدم دیدم........

 

فرشته ام خوابیده بود

عاششششششششششقتم مامانی

پسندها (2)

نظرات (1)

مامان گیلدا
14 بهمن 93 13:36
ای جان مواظب این وروجک کوچولو باش آینده دختر منه فکر کنم خخخخخخخخخخخ