گندم جونگندم جون، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 2 روز سن داره

گندم طلائی ما

چهارده ماهه ی شیرینم

1393/5/31 15:18
323 بازدید
اشتراک گذاری

گندم طلایی ما این روزها خیلی شگفت زده مون میکنه و روزی چند بار بهمون یادآوری میکنه که بایدخیلی مواظب کارهامون باشیم آخه همه کارهای مامان و بابا رو تکرار میکنه

تواین ماه یاد گرفتی بگی مامان البته بیشتر میگی ممن(با فتح دو تا میمچشمک)،وای اگه بدونی چقدرلذت بخشه مامان مامان گفتنت

حسابی هم رقاص شدی با شنیدن هر آهنگی خودتو میچرخونی ودستاتو تکون میدی

لی لی حوضک بازی میکنی و لی لی لی لی میگی

ماشالله چهار تا چهار تا دندون در میاری و الان 11 تا دندون داری که 3تاشون از دندونهای آسیا هستن که نیش زدن

برا عید فطر رفته بودیم مازندران و شما برا اولین بار رفتی دریا

 

 

ولی ی اتفاق بد هم افتاد،ی شب خیلی گریه میکردی وقتی صبح شد دیدم تمام بدنت قرمز شده و صورتت ورم داره مثل اینکه پشه گزیده باشه،رفتیم بیمارستان کودکان و دکتر بعد معاینه گفت باید تا ظهر بستری بشی تا خدایی نکرده مشکل دیگه ای نداشته باشی 

 

 

البته کل بیمارستانو گشتی واسه خودت

 

 وای چه اخمی کرده دختر گلی

 

اینم ی عکس هنری کاری از بابا مرتضی(به بابا گفتم این عکسو بفرسته نودچشمک

 

وهمه ی جاهای صعب العبور رو رفتی

 

چهارمین سالگرد ازدواجمون که سوم مرداد بود خونه همسایمون دعوت بودیم ما هم ی کیک کوچولو گرفتیم و اونجا جشن کوچولوگرفتیم

 

گندمی وپرنیان جون

 

مامانت فدای اون خندیدنت بشه عشقم

ی  روز داشتم کیک درست میکردم توی فر قوطی سرلاکت بود منم درش اوردم تا فر گرم شه،سرگرم کارم بودم که با این صحنه روبرو شدم

 

اوووف الهی مادرت تیکه پاره بشه برات،اگه بدونی چقدر ذوق کردم و بالا پایین پریدم،اوج شادیم وقتی بود که با این صحنه روبروشدم،قوطی ها رو براساس رنگ چیده بودی

 

 

اینم اسباب بازی جدیدت

 

بعله اینجوری هم دوغ میخورن خانوم

پسندها (1)

نظرات (2)

ماهیتابه کودک
31 مرداد 93 15:36
مامان گیلدا
14 بهمن 93 13:40
آفرین به دختر باهوش