فرشته کوچولوی سه ساله تولدت مبارک

به گواه تقویم سه سال پیش فرشته ای در خانه ی ما هبوط کرد.

به گواه دلمان اما،او از ازل همین جا با ما بوده است

فرشته کوچولوی من همیشه در تصوراتم سه سالگی رو دور میدیم ولی الان که فرشته ی خونه مون سه ساله شده راستشو بخوای یکم ترسیدم،ترسیدم از این همه سرعت،با اینکه خودم تو تمام لحظه ها کنارت بودم ولی احساس میکنم یه جاهایی تو ذهنم ثبث نشده،بعضی وقتها میرم سراغ عکسهایه قدیمی وخیلی خوشحال میشم که تونستم از هر حرکتت عکس بندازم وتعداد زیاد عکسهات خیالمو راحت میکنه که نه چیزیو از دست ندادم

همه فکر میکنن که من عکاسی رو خیلی دوست دارم اما درستش اینه که اگه سوژه ی من فرشته کوچولوم نباشه تمایلی به عکس انداختن ندارم

تو این سه سال خیلی جاها کم آوردم اما بابا مرتضی روکه میدیدم اینقدر محکم کنارمون ایستاده خیالم راحت میشد،و یا هر صبح که ازخواب بیدار میشدی واقعا همه چی یادم میرفت و داشتن فرشته کوچولم میشد بزرگنرین خوشبختی زندگیم

امسال تصمیم گرفتیم خونه مامان جون اینا برات تولدت بگیریم آخه امسال خیلی حواست جمع بود و همش میگفتی کی تولدمه،اولش قرار بود تعداد مهمونهامون بیشتر باشه ولی بنا به دلایلی مهمونهامون فقط خانواده عموجمال اینا شدن،یه جمع دوست داشتنی کوچولو که خیلی بهمون و مخصوصا به شما خوش گذشت 

حروف اسمت و عدد 3 رو روی فیبر کشیدم و زندایی به زحمت با اره مویی در آورد و بعد تزیینش کردم،خیلی خوشگل شده و دوستش دارم

    ذوق زده از دیدن کپلک

بیشتر از همه از وسایل پزشکی خوشت اومده بود

چون فیلم شهر موشها رو زیاد میبینی وخیلی دوست داری گفتیم برای تولدت یکی از عروسکهاشو بگیریم،تازگیا هم همش در حال معاینه کردن بابایی برای همین یه کیف لوازم پزشکی هم برات گرفتیم

بلز کادویی دایی امین و زندایی مهدیس

چرخ خیاطی و صد تومن پول مامان جونو باباجون

ظرف غذا ویه توپ کوچولو هم کادوی سوگند

دایی یاسین و عمو جمال و زنعمو و خاله کوثر و عمو ایمان هم پول دادن

ممنونم از محبت همگی شون که همیشه کنارمونن

اینم تبریک نی نی وبلاگ عزیز