سیسمونی
10 فروردین رفتیم خرید برا دخملی،وای که چقدر سیسمونی خریدن کیف داره البته قبلشم ی کمی خرید کرده بودیم کاموا گرفتیم و مامان جون کلی لباس ناناز برات بافت،مامان جون و باباجون برامون سنگ تموم گذاشتن و هر چی خواستیم رو خریدن البته بابایی میگفت کاش خودمون میخریدیم،دستشون درد نکنه الهی
این پتوی نوزادی مامانه
این چادرو همسایه مهربونمون خانم شادروح برا شما دوختن،پارچه رو هم مادربزرگم از مکه سوغاتی اورده بودن خدا بیامرزتشون عروسکها شسته و آماده برای چیدن تو کمد گندمی این لباسم سوغاتی مامان جون از مشهد البته اون موقع هنوز نمیدونست که من باردارم
ان شالله از همشون به سلامتی استفاده کنی عزیزم