گندم جونگندم جون، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 20 روز سن داره

گندم طلائی ما

شمارش معکوس

1392/10/14 15:36
197 بازدید
اشتراک گذاری

گلکم بعد عید دیگه نتونستیم بریم مازندران،هفته های آخر بارداری رو میگذروندم و همه چی عالی بود فقط کمر درد داشتم که عادی بود آخه ی نی نی توپولی تو دلم بود و داشت آماده میشد که به جمع ما زمینی ها بپیونده

فرشته کوچولوی من اون روزها بد جور جاش تنگ شده بود و داشت معده مامانی رو سوراخ میکرد

هر چی جلوتر میرفتیم من دلتنگ تر میشدم،آخه من خیلی بارداریمو دوست داشتم هنوزم بعد گذشت 7 ماه از تولدت دلم برا اون روزها تنگ میشه(خوب شاید بعدها ی نی نی دیگه آوردیم کسی چه میدونهچشمک)

همه کارا انجام شده بود،عکسهای بارداری خوشگلی با بابایی گرفتیم،دکتر بیهوشی ویزیتم کرد و دکتر روز شنبه 18 خرداد رو تاریخ زایمان قرار دادن

مامان جون از ی هفته قبل اومده بود رشت تا پیشمون باشه و 3 روز قبل از تولد شما رفتیم ی النگو خوجل خریدم البته مامان جون خرید که به شما کادو بدن

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)