گندم جونگندم جون، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره

گندم طلائی ما

ماه نگار105 و عروسی عمومحسن

1400/12/23 11:36
462 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشقدونه

12 اسفند عروسی عمو محسن بود وما از 9ام رفتیم خونه ی عزیز و واقعا بعد 2 سال بدون عروسی و مهمونی حسابی به همه خوش گذشت،لباستم خاله ماریا دوخته بود که مثل همیشه عاااالی بود،تاج هم رنگ لباست سفارش داده بودم،حساااابی باهاش قر دادی و چرخیدی

بالاخره بعد دو ماه گچ پای بابا روباز کردیم وبعد ده جلسه فیزیوتراپی می تونه راه بره خداروشکر،همه جای گچ رونقاشی کرده بودی

بابا مرتضی یه مصاحبه ی مهم داشت تهران،ما هم باهاش رفتیم

مرکزی که بابا مرتضی مصاحبه داشت نزدیک کوروش مال بود و تو مدتی که بابا اونجا بود ما هم رفتیم تو مرکز خرید دور زدیم،شهربازی رفتیم وبرای نهار بابا اومد پیشمون

این عروسکم اونجا خریدی

برای روز پدر گفتی مهمون من بریم کافه اردیبهشت

عاشق حس این عکسم

یه روز که خونه عزیز مهمون نبود بردمت خونه ی عمه ام تا با هلما و رادمهر بازی کنی

دخترعموهای شیطون

فرشته ی من

مسیح ونیروانا عشقهای عمه

عاشق اینی تو فروشگاه با سیستم که کار کنی و حسابهارو ببندی

موهات خیلی بلند شده و دوباره کوتاهش کردم

فرفولک ها برگشتن

پک چادر نمازتون هم آماده شده و قراره بعد عید جشن تکلیف بگیرید

پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)