اولین روز برفی
گندمی امسال تو رشت برف زیادی زده بود ولی من و شما رشت نبودیم آخه برا عروسی فاطمه رفته بودیم مازندران خونه مامان جون اینا،چقدر دلم میخواست ازت تو برفهاعکس بگیرم اما مثل اینکه خدا ما رو دوست داشت و کیاکلا هم برف اومد البته نه به اون شدت اما خوب بود،روز اول که خیلی کم بود ما هم شال و کلاه کردیم و رفتیم تو حیاط عکس انداختیم
اما روز بعد حسابی همه جاسفید شد
به سختی تونستیم این چند تا عکسرو بگیریم آخه همش میخواستی بری تو برفها،این کاپشن خوشگلم دایی امین برا شماخریدن عزیزم
دایی یاسین ی گلوله برف درست کرد و داد بهت ولی وقتی دست زدی و دیدی سرده دیگه بهش دست نمیزدی،فدای دخترگللللللم بشم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی