گندم جونگندم جون، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 23 روز سن داره

گندم طلائی ما

ماه نگار90

1399/11/12 22:47
381 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشقدونه،خیلی دیر اومدم که بنویسم برات

نگم از مشغولی هامون که وقت سر خاروندن نمی مونه،ولی اینجا جاییه که نوشتن وثبت بخشی ازخاطراتت حس خوبی بهم میده

دوهفته ی اول آذر رو خونه نشستیم چون دوباره همه جا قرنطینه شد و فروشگاه ها تعطیل،منم بهترین فرصتو داشتم تا برات شال وکلاه ببافم که دوتا ست بافتم

حالا یه سری که یادم میاد رو مینویسم وعکسهاشو میذارم

مشق نوشتن تو بالکن

رفته بودیم شهرداری یکم کاموا بخریم برای دو هفته ی قرنطینه تا سرم گرم باشه

مانکن جذاب کی بودی😉

این سلفی های تو آینه تو کجای دلم بذارم

اعداد دیجیتالی،هرچهارشنبه یه کاردستی درست میکنید وتوگروه کلاسیتون می فرستین،این دفعه چون به اعداد دیجیتالی تو ریاضی رسیده بودین کاردستی شو درست کردی

کاربری ویترین هم تو این دو هفته تغییر دادیم و تبدیلش کردیم به کتابخونه،در هاشوهم خودمون رنگ کردیم وآینه انداختیم وتو راهرو نصب شده

انقدررر بهت خوش گذشت که همش میگفتی مامان چیز دیگه ای رو نمی خوای رنگ کنی😂

اینممیز تحریر جذابت که خیلی تمیز وخوشگل شده،البته اینجا هنوز صندلی نداری

ذوقتو قربون😍

یکمم دکور اتاقتو تغییر دادیم و عروسکهاتو بالای تختت آویزون کردیم

هوس کیک کرده بودی

تا اون آینه ها آماده بشه ما هر روز صبح سلفی میگرفتیم قبل رفتن به مغازه

دکتر اکتشاف بازی میکردیم،گلدوزی کردی وکلی هم کتاب خوندیم تو این دو هفته

آخرین جلسه دندونپزشکی که یه دندون شیشت رو  فیشور داشتی و فلوراید

اینم آینه هامون که به صورت پتینه درش آوردیم

پسندها (5)

نظرات (0)