گندم جونگندم جون، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 9 روز سن داره

گندم طلائی ما

مرداد و شهریور1403

1403/7/21 11:40
207 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشقدونه

تابستون امسال منظم ژیمناستیک رفتی و خداروشکر خیلی دوست داری،ترم آخر شنا هم پنج شنبه ها می رفتی و دیگه شنای پروانه هم یاد گرفتی

کلاس زبان هم هفته ای دو روز بود

یه اتفاق خیلی خیلی تلخ هم داشتیم،پسر کوچولوی دختر داییم فوت کرد و ما رو تا ابد داغدار کرد

مامان جون و باباجون اومد بودن پیشمون و رفتیم شیلات کیاشهر

آیلین گاهی می اومد خونه مون و با هم  ریاضی تمرین می‌کردید و بعد بازی

آب بازی تو حیاط

سنگ کاغذ قیچی بازی می‌کردید و هر کی می باخت اون نایلون آب رو تو سرش می ترکوندید

اردو تابستونه

یاد کفش اسکیتت افتادی و پوشیدی یکم دور زدی

با آیلین و دینا و نورا و مامان ها رفتیم سقالکسار  و هر کی برای عصرونه چیزی درست کرد

رفتیم سینما و تگزاس 3 رو دیدیم

تعطیلات شهریور رفتیم کیاکلا و چند روز موندیم،چون ساعت 3 راه افتادیم ک به ترافیک و گرما نخوریم صبحانه برداشتم که تو راه بخوریم

با عموها و عمه ها هماهنگ کرده بودیم که بریم لفور و یه شب بمونیم،خیلی خوش گذشت

دخترعموها

با اینکه آب یخ بود ولی حسابی شنا کردی

قیافه خسته بعد آب تنی

تمشکهای خوشمزه باغچه مامان جون

هر بار میریم دل کندن از نی نی هامون سخته برات

آرشا کپلی،پسرعمو خوشمزه

یه آخر هفته و ماسوله گردی

ماسوله و باقالی هاش 

کاخ موز بندر انزلی که خیلی زیبا بود

پسندها (3)

نظرات (1)

گیلداگیلدا
21 مهر 03 13:30
همیشه به گشت و شادی عزیزم❤️