گندم جونگندم جون، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 22 روز سن داره

گندم طلائی ما

ماسوله 25 خرداد

1394/3/29 16:58
513 بازدید
اشتراک گذاری

خیلی وقت بود میخواستیم نازدونه رو ببریم ماسوله اما فرصت نمیشد،ما زیاد ماسوله رفتیم آخه هر مهمونی میاد برامون دوست داره بره ماسوله رو ببینه بس که جای قشنگیه،آخرین باری که رفته بودیم گندمی تو دل مامانش بود

جاده ی زیبای فومن

 

 

پارک فومن و مجسمه های قشنگش

 

 

 

 

 

 

قبل از ماسوله رفتیم باغ پرندگان

 

 

 

آخ قربون ژست گرفتنات

 

 

 

 

خیره به زیبایی طاووس شده بودی

 

عاشق بدو بدو کردنی دیگه

 

ماشین سواری هم کردی که خیلی خوشت اومد

 

 

تمام پله های ماسوله روهم خودت رفتی بالا

 

 

عکاس کوچولوی من

 

 

 

 

این موش خوردن نداره آیا؟

 

کلی هم بازارو برانداز کردی

 

 

دختری منتظر آشه

 

زود باش آش بده دیگهخندونک

 

 

 

 

 

 

 

چه بالکن زیبایی

 

ماسوله آبشار خوشگلی هم داره اما دیگه شب شده بود و عکسها خوب نمیشد

 

شب همونجا شام خوردیم،چون وسط هفته بود خیلی خلوت بود و راحت میتونستی هر جا میخوای بشینی،خیلی هم هوا خنک بود،خلاصه اینبار بیشتر از همیشه به ما خوش گذشت چون فرشته خوشگلمون همراهمون بود

 

تو راه برگشت هم اینجوری بیهوش شدی

وآخرین باری که رفتیم ماسوله و اون عروسکی که دست باباست جای شما گرفته بود دستشچشمک

 

 

پسندها (7)

نظرات (2)

آویسا
1 تیر 94 13:00
سفرنامه بسیار زیبایی بود.مرسی به خاطر عکسهای زیبادر ضمن اون موش خوردن داره خیلی هم داره ببوسش محکم دوست خوبم
مامان منیژه و بابا مرتضی
پاسخ
خواهش میکنم عزیزم،برای آویسا جونی
مامانی
1 تیر 94 16:18
دختر خوشگلی دارید خدا براتون نگه داره
مامان منیژه و بابا مرتضی
پاسخ
چشماتون خوشگل میبینه عزیزم