گندم جونگندم جون، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 22 روز سن داره

گندم طلائی ما

ماه نگار 55

1396/10/18 12:25
559 بازدید
اشتراک گذاری

عشقدونه سلام،ایندفعه تنبلی نکردم و سر وقت دارم وبتو آپ میکنمچشمک

گندمی چند ماهه که خیلییییی میگی خواهر میخوام(هیچ رقمه هم راضی به برادر نمیشیچشمک)از توضیحاتی که ما میدیم هم راضی نیستی و قانع نمیشی که الان وقت آوردن خواهر نیست،این دفعه بهت گفتم اتاق ما که پره،اتاق خودتم که تخت و کمدت همست و جای خالی نداریم پس ما وسیله های خواهرتو کجا بذاریم،فعلا یکم راضی شدی ولی به بابامرتضی میگی خونه ی بزرگ بگیر خواهرمو بیاریم،اسمشم گذاشتی گلسا

هر جا هممیریم به فکر خواهرتی،میریم برای شما کفش بگیریم میگی اینو برای خواهرم بگیر،یا لباسهات که کوچیک میشه میگی اینو میذارم برای خواهرمگیج

 

چند وقته خیلی در مورد خدا میپرسی و میگی چه شکلیه،کجاست،مثل ما دست وپا داره و ....ما هم بهت جواب میدیدم،چند وقته پیش گفتی خدا که دست نداره چطوری میخواد خواهرمو بهم بده

روزی هزار بار میری و میای ومنو میبوسی و میگی دوست دارم عاشقتم،من خیلی صورتتو دوست دارم و ...محبت

 

این ماه برای کارهای تفکیک زمین رفتیم کیاکلا وقرار بود 5 روز بمونیم ولی کارها طول کشید و12 روز موندیم و حسابی دور زدیم و مهمونی رفتیم،عروسی دختر پسر عموی بابامرتضی بود که دوشب اونجا بودیم،خونه ی دایی امین و عمه عالیه و عمو مجتبی هم رفتیم

بقیه توضیحاتم میذارم با عکسها

نمایشگاه کتاب

غرفه ی کانون پرورشی و فکری ومشغول نقاشی کشیدن

اینم خریدهات

با آیلین جون ومامانش داریم میریم خونه ی دینا

حسابی اتیش سوزوندین

قربون خنده هاتونمحبت

پنج شنبه 27 آذر رفتیم منجیل خونه ی دوست بابا وجمعه ظهر باهاشون رفتیم کنار توربین های بادی و شما میگفتی وااااای چقدر فرفره

پارسا پسر دوست بابا بهت مدادرنگی هاشو داده بود و کلی کیف کردی از این همه مداد رنگی

منتظر کباب

جمعه بعد از نهار برگشتیم سمت رشت و تو راه رفتیم روستای حلیمه جان که جنگل و استخر خوشگلی داشت،یه ماشین عروس دیدی وتو جنگل دنبال عروس میگشتی

عروس و پیدا کردی و داری نگاهش میکنی،اومدی که بری پایین تر چون جنگل شیب داشت خیلی بد خوردی زمین،خدا خیلی بهمون رحم کرد،چون اونجا پر شاخه شکسته بود

دورتتتتت  بگردم عشقدونه

دو شب قبل از شب یلدا رفته بودیم قصر بازی،سفره ی یلدا گذاشته بودن

از حاکی بیشتر از بقیه بازیها لذت بردی

انصافا خوب عکس می اندازی

عروسی دختر پسرعموی بابامرتضی بود و ما دو شب قبلترش برای تبرک رفته بودیم،این نی نی دختر پسرخاله ی باباست و اسمش یکتاست،معمولا نی نی ها رو دوست نداری ولی هر دفعه یکتا رو میبینی بغلش میکنی

اونطرف همسن و سال داری و بهت خوش میگذره

یه شب هم رفتیم خونه ی عمو مجتبی،خداروشکر دخترعموها خیلی همدیگرو دوست دارین

برای تولد مانیا اون عروسکی که رو تختشه رو خریدیم که بیبی بورن و کلی باهاش بازی کردین،اون لی لی هم برای شما گرفته بودیم

شب عروسی

جلسه ی جدیدمون خونه ی خاله ذلیخا بود

داریم قرعه کشی میکنیم و نوبت شما بود در بیارین،قرعه کشی به عهده ی دایی امینه و اون شب اسم امید در اومد،جالب اینه که اسم شما وقتی در میاد و حذف میشین کلی ذوق میکنین

تو این جلسه نزدیک تولد هر کی باشه تولدشو میگیریم،این دفعه جلسه هفتم بود که دو روز مونده به تولد خاله کوثر،صبح زنعمو سادات بهم گفته بود چون شما زودتر میرین کیک بخرین،منم کیک و شمع و خریده بودم ولی کلی به تو و ملیکا سفارش کرده بودیم که سوتی ندین تا کوثر متوجه نشه

به پیشنهاد فاطمه کیک باب اسفنجی خریدیدمخندونک

جمعه هم با دایی یاسین کیوی های حیاط مامان جون اینارو چیدیم

اونجا که میریرم همش تو حیاطیم،سرما و گرما هم مهم نیست

راستی این پتو با یه تشک و خاله ذلیخا برات خریده بود و اون شب که خونه شون جلسه بود بهت داد و ازاونجایی که عاشق پتویی الان همش دستته

داری به مامان جون کمک میکنی کیوی هارو مرتب کنه

خونه ی دایی امین داریم فیلم عروسی و میبینیم و تو هم داری قر میدی

تو کیاکلا یه شهر بازی باز شده و یه شب که حسابی بارون میبارید وحوصله ات سر رفته بود بردیمت اونجا

پلیور جدیدت که مامان جون بافته

سرما خورده بودی رفتیم خرید و داری برای خودت شلغم برمیداری

بازم دوست جونی ها

علاوه برمهد کلاس زبان و نقاشی و خلاقیت هم میری،البته خودت عاشق همشون هستی و مربی ها هم ازت راضین

اینم عکسی که مربی خلاقیت برام فرستاده،این خلاقیت مقدمه رباتیک و از اونجایی که به لگو و سرهم کردن خیلی علاقه داری گذاشتمت،فعلا با پکیجی که داری ماشینهای مختلف می سازین

کامیون

ماشین آتشنشانی

پسندها (1)

نظرات (2)

مامان گیلدا
7 بهمن 96 15:33
عزیزم همیشه به گشت. ایشالله به زودی خواهردار شیآرام
مامان صدرامامان صدرا
7 بهمن 96 20:27
ماشالله چه نازه دخملتون چه عکسای زیباییمحبت
مامان منیژه و بابا مرتضی
پاسخ
ممنونم از نگاه زیباتون