چهار ماهگی
آخر شهریور مامان جون اینا اومدن پیشمون و ما ی روز رفتیم موزه میراث روستایی
کپی برابر اصل
گندم داره فرار میکنه
فرداشم رفتیم امامزاده ابراهیم،که هوا کم کم سرد شد
دیگه هوا خیلی شرد شد همه جا رو مه گرفته بود
اینم چند تا عکس خوشگل دیگه
فدای دستای کوچولوت بشم مامانی
به چی فکر میکنی مامان؟
شکار لحظه ها ........
چرا اذیتم میکنی بابا
پیشونی رو هم که زخمی کردی
عاشق این دستهای کوچولو هستم
اینجام دقیقا مشخصه که چرا تو همیشه پیشبند داری